گردآوری: دکتر محمودرضا کبیری یگانه و دکتر معصومه نصیری
مقدمه این جزوه :
امروز و در عصر جامعه شبکهای، رسانه جایگاه بلامنازعی در معادلات مهم جهانی کسب کرده است و اساساً زیست، تصمیمسازی و تصمیمگیری بدون توجه به نقش رسانه فاقد معنا و مفهوم است. رسانه امروز دیگر یک ابزار صرفاً اطلاعرسان یا آگاهیبخش نیست. رسانه میتواند تمدنی را نابود کرده یا تمدنی را بسازد. رسانه میتواند خلق کند، تغییر دهد، نابود کند، هستها را نیست و نیستها را هست کند. رسانه میتواند بحرانها را از گردنههای صعب عبور دهد یا میتواند موضوعات کوچک را به بحرانهای بزرگ تبدیل کند؛ بنابراین تعیین نسبتها در جامعه شبکهای چه جهت صیانت از مخاطبان و چه در راستای سیاستگذاری رسانهای ضرورتی لازم است.
عصر جدید ارتباط، هر روز افراد را در معرض اخبار و اطلاعات جدید میگذارد که جدای از صحت و سقم آن، ذهن افراد را درگیر کرده و تغییرات محسوس و نامحسوسی را در زندگی آنها بر جای خواهد گذاشت. «مکلوهان» معتقد است که رسـانههـا بـا دادههـا بـه ماسـاژ مخاطبـان میپردازند و پیامهای رسانهای بیآنکه آستانه حسی مخاطبان را تحریـک کنند، وارد ذهن آنها مـیشـوند. مـکلوهـان ایـن رونـد را بـهگونـهای صریحتر چنین بیان میکند: «پیامهای رسانهها، شبیه گوشت آبداری است که دزدها برای پرت کردن حواس سگهای نگهبان به کار مـیگیرنـد»؛ او مخاطبــان را امتــداد تکنولــوژی ارتبــاطی و حتــی عناصــری در درون تکنولوژی توصیف میکند.
در سال 2016 م مجله «اکونومیست»، پدیده «سیاستهای پساحقیقت» را بهعنوان «تکیه بر اظهاراتی که فکر میکنیم درست هستند، اما در حقیقت هیچ پایهای ندارند» مطرح کرد که این بحث، نظریه برجستهسازی مک کامبز و شاو را تغییر میداد. بر اساس نظریه برجستهسازی، «رسانههای جمعی» میتوانند مشخص کنند که مردم «درباره چه چیزی» بیندیشند؛ اما در عصر پساحقیقت، «صاحبان قدرت» متوجه شدند که رسانههای اجتماعی به آنها این امکان را میدهند که مشخص کنند که مردم چگونه درباره موضوعات بیندیشند. (محمود کبیری یگانه – برنامه انعکاس- هجمه رسانه های غربی علیه ایران)
در واقع بر اساس سیاستهای پساحقیقت، حقیقت در درجه دوم قرار دارد و هدف اصلی، ایجاد یک دیدگاه نادرست از جهان است و بهجای واقعیت، احساسات مورد تأکید است. پساحقیقت بهوسیله رسانهها و در سالهای اخیر بهوسیله رسانههای اجتماعی تقویت میشوند، تکهتکه شدن منابع خبری در این شبکهها، جهانی را ایجاد میکند که در آن دروغ و شایعات و دیگر شکلهای اخبار جعلی با سرعت بالایی گسترش مییابند و اعضا به یکدیگر بیشتر از منبع جریان رسانهای اعتماد دارند.
با این وصف جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر در میانه یک جنگ تمامعیار رسانهای قرار دارد. جنگی که به معنای «تضعیف کشور هدف و بهرهگیری از توان و ظرفیت رسانهها (اعم از مطبوعات، خبرگزاریها، رادیو، تلویزیون، اینترنت، ماهوارهها و شبکههای اجتماعی) به منظور دفاع از منافع ملی کشور مهاجم» قلمداد میشود. از این منظر، جنگ رسانهای را باید یکی از برجستهترین مصادیق جنگ نرم و جنگهای جدید بینالمللی برشمرد.
امروزه جنگها وارد مراحل تازهای شدهاند و به مانند گذشته تنها شامل جنگهای سخت نمیشوند که نبردها در آن مشخص شده بودند. بلکه امروزه جنگهای اقتصادی و سیاسی با ایجاد فشار و به زانو درآوردن دیگران توسط قدرتهای استعماری مورد استفاده قرار میگیرد. یکی از جنگهای پیچیده، جنگ رسانهای و جریانسازی یکسویه خبری است. جنگ رسانهای و تبلیغاتی یکی از نمودهای «جنگ نرم» است. این نوع جنگها در صفحات روزنامهها و تلویزیون، میکروفن رادیوها و عدسی دوربینها جریان دارد. البته طی چند سال اخیر شبکههای اجتماعی نیز به محلی برای ایجاد شبههافکنی و کاشتن بذر تردید میان مردم تبدیل شده است.( کنفرانس امنیتی مونیخ 2015)
تهیهشده در "رادیو گفتوگو"
برای دریافت فایل الکترونیکی این جزوه روی لینک زیر کلیک نمائید.